ترجمان حقیقت

هر لحظه‌ زندگى اهل بیت (ع)یک حادثه و یک درس است، جلوه‌ عظیم انسانى است رهبرمعظم انقلاب

ترجمان حقیقت

هر لحظه‌ زندگى اهل بیت (ع)یک حادثه و یک درس است، جلوه‌ عظیم انسانى است رهبرمعظم انقلاب

«جاودانه‌ تاریخ»؛ شخصیت امام علی‌(ع) در کلام رهبر معظم انقلاب


کتاب «جاودانه‌ تاریخ» شامل بیانات رهبر معظم انقلاب درباره شخصیت امام علی(ع) از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد.

«جاودانه‌ تاریخ»؛ شخصیت امام علی‌(ع) در کلام رهبر معظم انقلاب

به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «جاودانه‌ تاریخ» شامل سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) رهبر معظّم انقلاب اسلامی درباره‌ شخصیّت امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب(علیه‌السّلام) است که به همّت حجت‌الاسلام و المسلمین محمّدیان جمع‌آوری شده است. ویراست نخست این اثر در سال 1385 توسّط مؤسّسه‌ پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی تدوین و از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شد و اکنون با ویراست جدید و تحقیق مجدّد ارجاعات از سوی انتشارات انقلاب اسلامی عرضه می‌شود.

این اثر در 26 فصل با توجّه به تبیین ابعاد متعدّد شخصیّت حضرت علی(علیه‌السّلام) در بیانات مقام معظّم رهبری تنظیم شده است. فصل اوّل و دوّم کتاب به نامتناهی بودن شخصیّت حضرت و آوازه‌ی عالمگیر ایشان اختصاص یافته است. در فصول سوّم، چهارم و پنجم شرح احادیثی که از زبان پیامبراکرم، امام مجتبی و امام صادق(علیهم‌صلوات‌الله) در توصیف امام علی(علیه‌السّلام) وارد شده، مورد استفاده قرار گرفته است.

در فصول ششم و هفتم با جامعیّت و توازن شخصیّتی حضرت آشنا می‌شویم و هر کدام از فصول هشتم تا بیست‌وسوّم به شرح یکی از ویژگی‌های بارز ایشان اختصاص دارد؛ ویژگی‌هایی همچون: ایمان، اخلاص و تقوا، صبر و بصیرت، عبادت، فارغ بودن از خودخواهی، ایثار و انفاق، زهد، تسلیم بودن در برابر پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، انتخاب سخت‌ترین‌ها، جهاد و تلاشگری، عدالت، شجاعت، اصولگرایی و صلابت، قاطعیّت در جنگهای داخلی، مراقبت از بیت‌المال، یتیم‌نوازی و توجّه به فقیران.

عنوان فصل بیست‌وچهارم کتاب، «امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام)؛ قدرتمندی مظلوم» است و در آن به مظلومیّت‌های ایشان با وجود قدرتمندی و جنگ‌آوری حضرت، اشاره میشود.
«رابطه‌ی عاشقانه‌ی ما با امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام)» موضوع فصل بیست‌وپنجم کتاب است که در آن، به دلدادگی ما به ایشان و لوازم این محبّت پرداخته شده، و فصل آخر کتاب به بحث نیاز ما به الگویی همچون امام علی(علیه‌السّلام) اختصاص یافته است.

از ویژگی‌های این اثر، تحقیق گسترده‌ای است که در زمینه‌ی منابع آن انجام شده است. بخش پیوست‌ها و نمایه‌های کتاب نیز بهره‌مندی مخاطب از اثر را افزایش می‌دهد.
علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این کتاب اینجا را کلیک کنند و همچنین می‌توانند عدد 29 را به سامانه پیامکی 100020120 ارسال نمایند.

نهج البلاغه، کلام امیرمومنان علی (ع)


نهج البلاغه کتابی است مشتمل بر خطبه ها، نامه ها، فرمان ها، حکمت ها و کلمات قصار حضرت علی، امیر مومنان علیه‌السلام که به زبان عربی می باشد. این کتاب توسط سید رضی از علمای بزرگ شیعه جمع آوری شده است.

 

 

 

نهج البلاغه، کلام امیرمومنان علی (ع)

 

 

درباره نهج البلاغه:

نهج البلاغه کتابی است مشتمل بر خطبه ها، نامه ها، فرمان ها، حکمت ها و کلمات قصار حضرت علی، امیر مومنان علیه‌السلام که به زبان عربی می باشد. این کتاب توسط سید رضی از علمای بزرگ شیعه جمع آوری شده است.

نهج البلاغه فقط برخی از مطالب امام علی علیه السلام، از دورانی است که به ریاست ظاهری رسیده و گلچینی از بیانات و فرمایشات حضرت است و حتی در این کتاب مطالبی را که با موافقت خلفا، بیان می کرد، باز هم ثبت نشده که مولف کتاب (سید رضی) از سال ۴۰۰ هـ ق، به جمع آوری آن که برای هدف خود ما (راه بلاغت) مفید می دانست ضبط و به رشته تحریر در آورد.

 

نهج البلاغه,امام علی,امام علی(ع),حضرت علی,سید رضی,حضرت علی(ع)

نهج البلاغه، کلام امیرمومنان علی (ع)

 

 

مولف نهج البلاغه:

محمد بن ابی احمد، کنیه اش ابوالحسن و ملقب به “رضی” و مشهور به “سید رضی” و شریف رضی از علمای بزرگ شیعه و از شعرای بزرگ زمان خود و برادر والا گهر “سید مرتضی” علم الهدی است که در سال ۳۵۹ هـ ق در بغداد متولد شد. نسب او با پنج واسطه به امام موسی بن جعفر علیه السلام می رسد. ریاست و نقابت سادات علوی، حتی در زمان پدرش به او محول شد. در زهد و تقوی و ورع، در کمال نفس، در علم و ادب، وثاقت و علو همت و فنون شعری و علوم قرآنی و …. دانشمند زمان و متبحر و یگانه دوران بود. حدود ده سالگی، شعر گفتن را شروع کرد و در هر موضوعی که می خواست، شعری در نهایت بلاغت می سرود. شدت هوش و استعدادش آنچنان بود که “نحو” را قبل از ده سالگی از “ابن السیرافی نحوی” یاد گرفت. یکی از اساتیدش “شیخ مفید” می باشد. حافظ کل قرآن بود و بالاخره جامع جمیع علوم و صفات حسنه و تالیفات زیاد در علوم دینیه و فنون ادب و تنوع علمی او در زمینه‌های گوناگون، موافق هر غریبه و آشناست و نیازی به اقامه برهان و بینه نیست. این عالم بزرگوار، در سال ۴۰۴ هـ ق، در بغداد، در سن ۴۵ سالگی دار فانی را وداع کرد. مزار شریف وی، در محله کرخ بغداد واقع و زیارتگاه همگان می باشد.

 

نهج البلاغه,امام علی,امام علی(ع),حضرت علی,سید رضی,حضرت علی(ع)

نهج البلاغه، کلام امیرمومنان علی (ع)

 

ساختار نهج البلاغه:

ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد.

 

سخنان حضرت علی(ع) در این کتاب بر سه اصل است:

باب اول: خطبه ها و اوامر

باب دوم: نامه ها و رسائل و وصایا

باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ

نهج البلاغه، به جهت اینکه سخنان و نامه های امام اول شیعیان را داراست، در بین شیعه، اهمیت و رواج فوق العاده ای داشته و آن را بعد از قرآن کریم، مهمترین کتاب می دانند. در بین اهل تسنن نیز، به علت فصاحت و بلاغت بی نظیرش، مورد توجه بسیاری از علمای آنها بوده و هست

ساختار نهج البلاغه، سخنانی شگفت انگیز در مورد توحید، عدل، خلقت، زن و مرد، تقوا، مذمت دنیا، شیطان، نکوهش بعضی از صحابه پیغمبر، امتیازات خاندان رسالت، اوصاف متقین، مومنین، منافقین، توضیح بعضی از آیات قرآن، درباره بنی امیه، یاد مرگ، دولتها و ملتها، اوصاف آل محمد، فضائل و رذایل اخلاقی، مشاوره، توبه، توکل، شکر و کفر نعمت، عاقل و جاهل، انواع جهاد، راه آسایش دنیا، عدالت و صدها موضوع دیگر است که هر کدام تشنگان معرفت را سیراب خواهد کرد. سخنان حضرت در طرح اینگونه بحث ها، همچون قرآن کریم است که به زبان موعظت، از هر پدیده محسوس یا معقولی نمونه ای روشن و قابل درک در جلوی چشم شنونده قرار می دهد، بعد کم کم و آرام آرام، او را با خود به سر منزلی میبرد که باید بدان برسد. (به درگاه خدا و آستان پروردگار)!

نکته ۱:

سید رضی

تالیف این کتاب گرانسنگ، قطعا به دست “سید رضی” بوده است و هیچ شکی در آن نیست و اینکه بعضی از اهل علم، آنرا به برادرش “سید مرتضی علم الهدی” نسبت داده اند کاملا اشتباه و بدون تحقیق بوده است. زیرا علاوه بر اینکه خود مولف، صراحتا در کتاب مجازات تبۆیه و در حقائق التاویل، ذکر کرده است قرائنی وجود دارد که این امر را نشان می دهد. از جمله نجاشی متوفی سال ۴۵۰ هـ ق، که معاصر هر دو برادر و به شرح حال و تالیفات آنها، کاملا آگاه بوده، تالیف آن را در کتاب “رجالش” بدون تردید و احتمال خلاف، به سید رضی نسبت می دهد.

 

نهج البلاغه,امام علی,امام علی(ع),حضرت علی,سید رضی,حضرت علی(ع)

نهج البلاغه، کلام امیرمومنان علی (ع)

 

نهج البلاغه در تشیع و تسنن:

این کتاب، به جهت اینکه سخنان و نامه ها و نامه های امام اول شیعیان را داراست، در بین شیعه، اهمیت و رواج فوق العاده‌ای داشته و آن را بعد از قرآن کریم، مهمترین کتاب می دانند. در بین اهل تسنن نیز، به علت فصاحت و بلاغت بی نظیرش، مورد توجه بسیاری از علمای آنها بوده و هست. بعضی از اهل علم، فقط برخی از مطالب کتاب را به امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) نسبت می دهند و نظر به این دارند که انتساب بعضی از خطبه های نهج البلاغه به امام علی(علیه السلام) ، جای تردید و شک است. از جمله درباره خطبه هایی که در آن بعضی از اصطلاحات و مسائل کلامی که در قرون بعد، متداول شده است. ولی نه تنها علمای شیعه به طور قطع و اجماع آن را از خود حضرت می دانند، بلکه “ابن ابی الحدید” شارح نهج البلاغه از اهل تسنن، همین مطلب را عنوان کرده و با دلایل و براهین محکم و متقن، ثابت می کند که تمام مندرجات کتاب، حتی خطبه شقشقیه، بدون استثناء از کلمات خود امیرالمومنین علی (علیه السلام) می باشد و مدتها قبل از سید رضی که هنوز متولد نشده و حتی قبل از پدر او، در بعضی از کتب عالمان اهل سنت، درج شده است.

 

چاپ و نشر:

به دلیل اهمیت این کتاب، شروحی از علمای اهل سنت و تشیع بر تمامی کتاب و یا بر بعضی از آن نوشته شده و به هر دو زبان فارسی و عربی، بارها در تهران، تبریز، مصر، بیروت، استانبول و …. چاپ شده است. یکی از مهمترین شرح نهج البلاغه از اهل تسنن، شرح “ابن ابی الحدید” است که مشتمل بر نکات ادبی، تاریخی و کلامی نیز می باشد که به فارسی نیز ترجمه و تاکنون بارها چاپ شده است. یکی از معروفترین شرح علمای شیعه، شرح قطب راوندی و دیگر شرح “ابن میثم” از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی است.

باید گفت که از سالی که “سید رضی” این مجموعه را گردآوری کرد، سالها یعنی بلکه حدود ۵۰۰ سال گذشت تا پژوهندگان نخستین ترجمه فارسی را در قرن دهم از هجرت و در زمان حکومت صفویان، صورت دادند. قدیمی ترین ترجمه، شرح و ترجمه جلال الدین حسین فرزند شرف الدین اردبیلی معاصر اسماعیل صفوی است و بعد از آن ترجمه و شرح ملافتح الله کاشانی، متوفی ۹۸۸ که آن را «تنبیه الفافلین» نام گذاشت و از آن به بعد، شرح ها و ترجمه های مختلف و مداوم، در جریان بوده است. (برای اطلاع بیشتر به مقاله نهج البلاغه چیست؟ از دانشمند فقید ابن یوسف شیرازی مراجعه شود)

حضرت علی (ع) در بیانات امام خمینی (ره)


حضرت علی (ع) در بیانات امام خمینی (ره)
 

 

جلوه ای از مبارزه امام علی (علیه السّلام) با طاغوت ها

احتیاج دارد اسلام به اینکه فدا بدهیم برای این اسلام. از صدر اسلام تا حالا چه نفوس طیبه ای فدایی شدند. حضرت امیر که جنگ کرد و در صفین هجده ماه با معاویه جنگ کرد و چه قدرها بیشتر از ده هزار نفر کشته دادند و کشتند خیلی بیشتر. معاویه یک مردی بود که می گفت که من مسلمانم و من خلیفه پیغمبر باید باشم و نماز جماعت می خواند و امام جمعه بود و همه این کارها را او انجام می داد همه این ظواهر را انجام می داد؛ معاویه ظواهر را خوب حفظ می کرد مثل یزید نبود که ظواهرش هم ناجور بود ظواهر را حفظ می کرد و اظهار اسلام هم می کرد. آن شبی که شب فوت ایشان ضربت خوردن ایشان هست آن شب مهمان ام کلثوم می گویند(2) بوده است ؛ وقتی که برایش غذا می آورند ایشان غذا برای افطارش می آورد می بیند که نمک آورده و شیر؛ می گوید تو چه وقت دیدی من دو تا خورش داشته باشم یکی اش را بردار. می گویند که رفته است نمک را بردارد؛ گفته است: به جان من شیر را بردار. با نمک دو لقمه دست برد و خورد. این حکومت ماست حکومت اسلام است حاکم اسلام است ؛ آن هم حاکم کمونیست و مارکسیسم و اینهالله خوب چه شد که حضرت امیر به جنگ او پا شد برای اینکه یک ظالم بود که مردم را استثمار کرده بود؛ رفته بود شام را گرفته بود مقابل حکومت اسلام و مردم را داشت به ظلم و به تعدی وادار می کرد؛ چپاول می کرد مال مردم را بیت المال را. حضرت امیر تکلیف داشت به اینکه با او جنگ بکند چه شکست بخورد چه شکست بدهد. حضرت امیر دیگر مبالات این را نداشت که حالا من که می روم لعل شکست بخورم. وقتی دید که می تواند حالا مقابل او بایستد لشکر کشید و جنگ شد و بالاخره هم حضرت امیرـ در اینجا باید گفت ـ شکست خورد.
سیدالشهدا ـ سلام الله علیه ـ وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی جائری در بین مردم دارد حکومت می کند تصریح می کند حضرت که اگر کسی ببیند که یک حاکم جائری در بین مردم حکومت می کند ظلم دارد به مردم می کند باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند هر قدر که می تواند؛ با چند نفر با چندین نفر که در مقابل آن لشکر و بساط هیچ نبود. لکن تکلیف اینطور می دانست که باید قیام بکند و خونش را بدهد تا اینکه این ملت را اصلاح کند تا اینکه این علم یزید را بخواباند و همین طور هم کرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهایش را داد و اولادش را داد و همه چیزهای خودش را داد در راه برای اسلام.
مگر خون ما رنگین تر از خون سیدالشهداست ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا از اینکه جان می دهیم آنها هم در... سلطان جائری که می گفت: مسلمانم مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود؛ اگر بهتر نبود بدتر نبود لکن چون با ملت آنطور می کرد و مردی بود متعدی و ظالم وملت رامی خواست زیربار اطاعت خودش بی جهت ببرد سیدالشهدا لازم می بیند که سلطان جائر را سراغش برود ولو اینکه جان بدهد. همین است سیره انبیا؛ همین بوده است که اگر چنانچه یک سلطانی جائر بر مردم حکومت می خواهد بکند بایستید در مقابلش و به هر چه به هر جا می خواهد منتهی بشود باید برویم سراغش و نهی از منکرش و امر به معروفش کنیم و بکغشیم او را پایین از این تخت باطل. پس ما مبالاتی نداریم در اینکه کشته می دهیم کشته بدهیم ؛ البته باید هم بدهیم.
آزادی و استقلال فداکاری لازم دارد. ما می خواهیم یک ملت را آزاد کنیم ما می خواهیم یک امت را آزاد کنیم ما می خواهیم یک امت را مستقل کنیم ما می خواهیم از زیر بار آمریکا و انگلستان و روسیه بیرون برویم البته فداکاری می خواهد جوان دادن می خواهد حبس می خواهد ده سال حبس می خواهد. لازم است این امور. همه چیز لازم دارد و ما اصلا در این معنی ناراحت نیستیم که داریم حبس می رویم جوانهای ما دارند از بین می روند؛ برای اینکه در مقابل (نا) حق است برای خداست. وقتی یک امری برای خدا شد و مقابل ظلم شد ما چه غمی داریم.
اصلا این غمی ندارد که ما برای خدا داریم کار می کنیم و جوانهای ما برای خدا دارند فداکاری می کنند؛ هیچ ابدا از این هراسی به دلتان راه ندهید. وسوسه های شیاطین که خوب ما چه کنیم چه می شود یا از این حرفهایی که شیاطین القا می کنند و بعضی شیاطین هم می گویند به ماها و به شما؛ هیچ ابدا. خودتان محکم بایستید و هیچ هراس به دلتان راه ندهید که شما پیروزید ان شاالله. چه کشته بشویم و چه بکشیم حق با ماست. ما اگر کشته هم بشویم در راه حق کشته شدیم و پیروزی است و اگر بکشیم هم در راه حق است و پیروزی است. (1)

شمه ای از حکومت عدل علی (علیه السّلام)

یک قصه هم مال حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ است. قاضی ای که خود حضرت امیر نصبش کرده بود به قضاوت ؛ قاضی دادگستری اش بود یک شخصی رفت یک شخص یهودی رفت ادعا کرد به حضرت امیر سر یک زرهی ؛ و قاضی طلب کرد حضرت امیر را. حضرت امیر رفتند با یهودی نشستند دوتایی آنجا. حتی (درباره) آدابش هم حضرت به او هی گفت که تو به من زیاد احترام نکن فرق نداریم ما با هم. نشستند با هم محاکمه کردند؛ قاضی حضرت امیر را محکوم کرد که باید بدهی این را؛ شما در تمام حکومتهای دنیا (حضرت امام بوده آن وقت آن وقت خلیفه بود سلطان بود قاضی ای که خودش نصب کرده بود خواست او را که بیا به محکمه قضا؛ رفتند. یهودی بود آن شخص غ طرفش ؛ با هم نشستند در محضر قاضی. قاضی بر خلاف حضرت امیر رای داد؛ محکوم کرد حضرت امیر را) شما در تمام این حکومت های دیپلماسی حکومتهای عرض می کنم دموکراسی پیدا بکنید یک حکومت اینطوری ؛ آن وقت بگویید که دیکتاتوری است. بله شما خیال کردید که حکومت اسلام این حکومتی است که در حجاز هست ! حکومت حجاز به اسلام مربوط نیست. اینها هم یک دیکتاتورهایی هستند که با صورت می خواهند بگویند اسلام. یا آنی که حالا در پاکستان ـ این نظامی ـ آمده سرش نمی شود اسلام چیست (2).

بیشتر بخوانید: امیرالمومنین علی (ع ) از نگاه امام خمینی (ره ) (1)

 

گوشه هایی از زندگی علی (علیه السّلام)

آن هم حضرت امیر با سلطنت ـ جسارت است که من سلطنت به ایشان بگویم ـ با خلافت چندین مملکتی که ایران یکی از آنها این یک همچو دامنه ای آن وقت داشته سلطنت)حجاز یکی از آنها نمی دانم عراق یکی از آنها اردن یکی از آنها مصر یکی از آنها (بوده ایشان با این دامنه سلطنت زندگی خودش را ببینیم که آیا این غمخوار ملت است یا اینهایی که اینها می گویند مقایسه بکنید و زندگی شان را در تاریخ ببینید. آنی که نقل می کنند یک پوستی ایشان داشته است یک پوست گوسفندی داشته شبها خودش و عیالش رویش می خوابیده اند؛ روز هم این را می گذاشتند آنجا برای شترشان علف می ریختند. این زندگی حضرت امیر! در عمرش شاید یک را ـ به حسب نقل ـ مهر می کرده آنجایی که توی)صندوقچه (دفعه یک نان سیری نخورده باشد. آن وضع خوراک حضرت امیر که در آن جو بوده است مهر می کرده است که مبادا اینها باز کنند و یک چیز دیگر توی آن بریزند یک چربی یک چیزی که این مثلا به)نان (آن داخل این بکند مهر می کرده)خورشتی (واسطه ترحمی که فرزندانش می خواستند به پدر بکنند و زینب مثلا می خواسته به پدر بکند که دست نخورده باشد؛ این خوراک حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بود.
آن شبی که شب فوت ایشان ضربت خوردن ایشان هست آن شب مهمان ام کلثوم می گویند(2) بوده است ؛ وقتی که برایش غذا می آورند ایشان غذا برای افطارش می آورد می بیند که نمک آورده و شیر؛ می گوید تو چه وقت دیدی من دو تا خورش داشته باشم یکی اش را بردار. می گویند که رفته است نمک را بردارد؛ گفته است: به جان من شیر را بردار. با نمک دو لقمه دست برد و خورد. این حکومت ماست حکومت اسلام است حاکم اسلام است ؛ آن هم حاکم کمونیست و مارکسیسم و اینهالله(3)

در آرزوی ایجاد حکومت عدل علی (علیه السّلام)

شما خبرنگارها در این مدتها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد شهرستانهای بزرگ و کوچک دهکده ها قرا قصبات همه با هم یک فکر و یک نظر و با اراده مصمم از ما می خواهند که رژیم سلطنتی که یک رژیم پوسیده غیر عقلایی است غیر عقلی است و رژیم سلطنت محمدرضاخان همه مردم گفتند که اینها باید سراغ کارشان بروند؛ و همه مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را می خواهند.
ملت ما مسلم است علاقه مند به اسلام است عدل اسلامی را دیده است ؛ تاریخ ما از حکومتهایی که در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است که وضع حکومتها چه بوده است وضع حاکم چه بوده است. حضرت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب که حاکم بر یک یک ممالک بزرگ از عربستان سعودی گرفته تا مصر ایران عراق و سوریه و سایر جاها را داشته است همین)بوده است (صحنه بزرگ آن ( او دعوی کرده است و ادعا کرده است چیزی را قاضی)علیه (قاضی ای که خودش قرار داده برای قضا وقتی که یک نفر یهودی را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضی و با یهودی در عرض هم نشسته اند و دادخواهی شده است و قاضی حکم)حضرت تسلیم بوده است. یک همچو وضع حکومتی)آن حضرت (برخلاف حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ یعنی حکومت وقت کرده است و در بشر معلوم نیست تحقق پیدا کرده باشد. و ما آرزوی یک همچو حکومتی داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد؛ عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگی اش پست باشد گرسنگی بخورد. ما می خواهیم یک همچو حکومت عدلی ایجاد کنیم... (4)

سیره حکومتی امام علی (علیه السّلام)

اگر فرض کنید یک نفر مثل حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ حکومت داشته باشد در یک مملکتی سیره او را وقتی که اهل این مملکت ببینند که زندگی خودش چی هست چه جور اعاشه می کند با دار و دسته خودش چه جور رفتار می کند اولاد خودش چه جور هستند زندگی اولاد خودش چه جور هستند اصحاب خودش چطور هستند قوم و خویشهای خودش چطور هستند بستگان نزدیکان خودش چطور هستند وقتی توده مردم نگاه کردند که رئیس مملکتشان وضع خوراک و پوشاکش از خود آنها کمتر است وقتی که می آید نماز جمعه می خواهد بخواند چون یک پیراهن دارد شسته و تر پوشیده است به حسب تاریخ بالای منبر وقتی خطبه می خواند دامنش را اینطور می کند که خشک بشود یک پیراهن دارد وقتی که دو تا پیراهن کرباس می خرد خوبش را می دهد به قنبر به حسب تاریخ و بدش را خودش تنش می کند وقتی آستینش بلند است آستینش را از اینجا پاره می کند دیگر لب آستین باید چه بشود و چه بشود ندارد وقتی مردم دیدند یک همچو موجودی... بر سرتاسر کشورهای زیاد در مقابل کشور ایران حکومت دارد یعنی ایران جز حکومت او مصر جز حکومت او حجاز جز حکومت او عراق جز حکومت او یمن و امثال ذلک همه جز حکومت اوست ولی وقتی که زندگی اش را می بینند می گویند ببینید یک همچو زندگی می کند یک همچو موجودی که آن سعه مملکتش هست خودش وقتی یک قاضی را تعیین کرده است به حسب تاریخ وقتی که دعوا مابین خودش و یک نفر یهودی واقع می شود قاضی احضار می کند نمی گوید من حاکم ام حاکم یک همچو جایی تو هم نوکر منی قاضی من هستی منصوب از قبل من هستی این را نمی گوید می آید می نشیند مقابل قاضی وقتی قاضی می گوید که یا ابالحسن می گوید این حرف را نزن نسبت به من با او فرق نگذار تو قاضی هستی نباید فرق بکند وقتی هم حکم بر ضدش می دهد قبول می کند.
اسلام این را می خواهد ما که فریاد می زنیم که حکومت اسلامی و (اصلاح می شود) وقتی مملکت یک همچو موجودی راسش باشد جمهوری اسلامی البته ما نمی توانیم یک همچو موجودی پیدا کنیم خودش هم فرمود که شما قدرت بر این ندارید لکن اعانت کنید مرا به تقوی اعانت کنید مرا به سداد و درستکاری... (5)

پی نوشتها:

 1 ـ صحیفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 151 و 152
2 ـ صحیفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 198
3 ـ صحیفه امام ـ ج 4 ـ صفحه 221
4 ـ صحیفه امام ـ ج 6 ـ صفحه 57
5 ـ صحیفه امام ـ ج 7 ـ صفحه 258

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی